۳ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

#40

متیو... 

یعنی, یک پسربچه ی شفاف و درمعرض شکسته شدن

یا یک توفنده، گوشه کنارهای اقیانوس‌اطلس؟


نمی‌دونی چقدر دلم میخواد پول‌هامو بردارم و برم توی کتابفروشی‌ها خرج کنم. بعدم اسمشو بذارم کادوی یهویی از طرف خودم برای خودم.

    • متیو~蒸発
    • دوشنبه ۲۴ مهر ۰۲

    #39

    نیاز دارم یکی - که اصلا برام مهم نیست فرعون باشه یا تزار - برام ازون دستبند بافتنیای خوشگل بخره و من خوشحال بشم. 

    اصلا هم مهم نیست فرعون باشه یا تزار

    • متیو~蒸発
    • پنجشنبه ۱۳ مهر ۰۲

    #38

     ( این مطلب حذف شده است )

    • متیو~蒸発
    • پنجشنبه ۱۳ مهر ۰۲
    ָ࣪۰ ഒ 。
    زمان لخت و عریان، نرم نرمک به وجود می‌آید، منتظرمان می‌گذارد و وقتی می‌آید بیزارمان می‌کند. چون معلوم می‌شود از مدت‌ها پیش، آن جا بوده است.
    ָ࣪۰ ഒ 。

    " خانه دوست کجاست؟ " در فلق بود که پرسید سوار
    اسمان مکثی کرد.
    رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
    و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
    " نرسیده به درخت،
    کوچه باغی‌ست که از خواب خدا سبز تر است
    و در ان عشق به اندازه پرهای صداقت آبی‌ست.
    می‌روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر بدر می‌آرد،
    پس به سمت گل تنهایی می‌پیچی،
    دو قدم مانده به گل،
    پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی
    و تورا ترسی شفاف فرا میگیرد.
    در صمیمیت سیال فضا، خش خشی میشنوی:
    کودکی میبینی
    رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
    و از او میپرسی
    خانه دوست کجاست. "
    -
    نام وبلاگ برگرفته از کتابی با همین نام؛ نوشته ی فیودور داستایِوسکی.

    ָ࣪۰ ഒ 。
    I've always felt like i'm a drop in your ocean and when it hurts, you don't see
    منوی وبلاگ
    موضوعات
    نویسندگان
    پیوندها