بکستر عزیز؛
فکرکنم نوشتن نامه برای تو، همونقدر عجیب باشه که نوشتن نامه برای اودی، جوجهتیغی از بین رفته ی سوبین، عجیبه. اما من برای اودی هم نامه نوشتم. اگرچه محتوی اون زمین تا اسمون متفاوت بود.
راستش رو بخوای نمیدونم چرا برات اونهمه نامه نوشتم. اونهمه قربون صدقه ت رفتم و بعد یهو بهت گفتم برو بکس، من نمیخوام ازت متنفر بشم. نمیدونم چرا. فقط میدونم داشتم ازت متنفر میشدم و این ترسناک بود، پس این شد که بوسیدمت و لای یک کاغذ صورتی رنگ نازک پیچیدمت و با کناف سبز بسته بندیت کردم، انداختمت توی صندوق پست کارخونه ی ابرقهرمان سازی و مرجوعت کردم. فکر نمیکردم به جای بهتر شدن بازیافتت کنن و تبدیل بشی به یک.. شونه ی تخم مرغ؟ یا حتی پلاستیک آشغال؟
اما خب، میدونی چیه؟ من با وجود همه ی این تنفر هایی که بهت ابراز کردم و میکنم، با وجود اونهمه عشقی که بهت ندادم و حرفهای سنگدلانه ی آخرم دربرابر تویی که بهم گفتی باهام حرف بزن، گفتی میخوای همه چیز رو درست کنی... با همه ی اینها من گاهی،خیلی کم، با خودم فکر میکنم چی میشه اگه تو یک شونه ی تخم مرغ مخصوص تخم مرغ های رنگی سال نو باشی؟ چی میشه اگه پلاستیک اشغال شده باشی ولی پر از خورده کاغذ رنگی های مهد کودک یا سفره ی زیر دست یک سفالگر که زیرسیگاری قلبی درست میکنه؟ اگه شیشه ی نوشابه ای شده باشی که بشه شربت البالو های مامانی رو توش نگه داشت چی؟ اگه تو تبدیل به فقط پلاستیک اشغال و شونه ی تخم مرغ خالی نشده باشی چی؟ و این میشه که گاهی،خیلی کم، نصف شب ها به تو فکر میکنم. به اینکه بهار جای خالی تورو پر رنگ میکنه. به اینکه روز تولدت بیام و بغلت کنم، اون وقت تو هنوز دوستم داشته باشی و من رو ببوسی. و درست وقتی صبح میشه و نور خورشید تاریکی اتاقم رو روشن میکنه همه ی این فکر و خیالها ،درست شبیه صدات از توی ذهنم، محو میشن و روزها بدون اینکه حتی برای یک لحظه به تو فکرکنم سپری میشن. ازت متنفر میشم و به این فکر میکنم که اَه. ازت بدم میاد. بعد یک روز سه شنبه، سر زنگ ریاضی، وسط مبحث واریانس دوباره فکرِ تو سر و کله ش پیدا میشه و انقدر یهویی درگیر تو میشم که هیچ جزئیاتی به یاد نمیارم؛ و وقتی یکهو چشمم به نهبندانی پای تخته میوفته و خم میشم تا خاک روی شلوارم رو بتکونم میفهمم که داشتم به تو فکر میکردم. به کسی که ای کاش میتونستم شبیه ریپلای یکی از کاربرهای تیک تاک برای سوالِ What happened to Odi ، در موردش جواب بدم he passed away .
- متیو~蒸発
- سه شنبه ۲۸ فروردين ۰۳