تو برای چی موهات بلند نمی‌شن ؟؟

آفتاب داغ ساعت نه، قطره های عرق که قوس پشت کمرم رو طی می‌کردن و نزدیک کش شلوارم متوقف می‌شدن، سر صدای دبیرستانی ها، دختر های مو قرمز، دختر های ناخن رنگی، دخترهایی که روسری های گیره زده داشتن، صدای جیر جیر وسایل بازی مدرسه ی نه چندان غریبه ی کنار درمانگاه... همه چیز چقدر احمقانه بود برای اینکه بعد از یک سال با همچین سوالی مواجه بشم. 

تو برای چی موهات بلند نمی‌شن ؟؟

موهام خوبن، شاید قیافه م معقول نیست، فرقم کج و کوله ست و چتری هام هیچ وقت صاف نیستن، شاید لپ هام عجیب به نظر میرسن و موج روی موهام هیچ وقت متعادل و متقارن نیست، اما موهام خوبن. چون وقتی نشسته بودم روی زمین و یهو یک جفت اسکیچرز مشکی با جوراب های راه راه دیدم، چشمها و ابروهام رو پوشوندن. چون وقتی روی شکمم خم شدم و تا جایی که میشد شونه هام رو نزدیک کتاب، که روی زمین بود، کردم؛ سایه شون نذاشتن ۴۵ درجه بالا تر رو ببینم، جایی که صدات رو ازش می‌شنیدم؛ اما دیگه بوی آشنایی از طرف تو احساس نمی‌کردم. یا شایدم هوا برای وزیدن باد؛ زیادی گرم بود. 

موهام خوبن. دیگه نه صافن و نه می‌تونی انگشتهات رو توشون فرو کنی تا دسته دسته ببافی‌شون. دیگه خبری از پنس های رنگی همیشگی نیست، چون ریختنشون توی صورتم بیشترین حس امنیت ( و weird بودن ) رو القا می‌کنه. موهات واقعا نیازی ندارن که بلند تر ازین بشن. نه فعلا. حتی اگر قشنگ تر باشم، یا کسی اینطوری بیشتر دوستم داشته باشه... تو برای چی موهات بلند نمی‌شن ؟؟ آه خدایا. خسته م. و فکر نکنم جواب این سوال به اون آسونیا که می‌شه فکر کرد باشه.